چهره و شمایل حضرت مهدی ( ع ) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده . استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش درشت .گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی - که از بیداری شب عارض شده -بر گونه راستش خالی مشکین . عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار .نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر " .حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است .
قرآن كریم در زمینه ظهور و قیام حضرت مهدى - مانند بسیارى از زمینه هاى دیگر - بدون انیكه وارد جزئیات شود، به صورت كلى و اصولى بحث كرده است؛ یعین از تشكیل حكومت عدل جهانى، و پیروزى كامل و نهائى صالحان در روى زمین سخن گفته است. این گونه آیات را مفسران اسلامى، به استناد مدارك حدیثى و تفسیرى، مربوط به حضرت مهدى و ظهور و قیام او دانسته اند. ما از مجموع آیات قرآنى كه دانشمندان آنها را ناظر به این موضوع دانسته اند. و صراحت بیشترى دراند، جهت رعایت اختصار، سه ایه را مورد بررسى قرار مى دهیم:
نگاهى به تاریخ اسلام نشان مى دهد كه در طول زمان، افرادى جاه طلب و سودجو ادعاى مهدویت كرده اند، یا گروهى از مردم عوام افرادى را مهدى مى پنداشته اند. این امر نشان مى دهد كه موضوع مهدویت و اعتقاد به ظهور یك منجى غیبى، در میان مسلمانان امرى مسلّم و مورد قبول بوده است، و چون نام یا برخى از نشانه هاى آن حضرت با مشخصات برخى از مدعیان یاد شده تطبیق مى كرده، آنان از این موضوع سؤ استفاده كرده و خود را مهدى قلمداد نموده اند. یا چه بسا خود آنان ادعایى نداشته اند لكن برخى از عوام الناس از روى نادانى یا شدّت ستم و بیدادگرى حكومت ها یا عجله اى كه در ظهور مهدى داشته اند، یا به علل دیگر، بدون آنكه در مجموع نشانه هاى حضرت دقت كنند، به اشتباه، آنان را مهدى موعود تصور كرده اند.
در اینجا تذكر این موضوع لازنم است كه در بعضى از منابع اهل سنت، پدر حضرت مهدى «عبد الله» معرفى شده است. در حالى كه در منابع شیعه و سنّى اخبار فراوانى وجود دارد كه مى رساند نام پدر آن حضرت «حسن» - علیه السلام - است. سر چشمه این اختلاف آن است كه در بعضى از روایات اهل سنّت پیرامون ویژگی هاى آن حضرت، این جمله از پیامبر اسلام نقل شده است: «. یواطئ اسمه اسمى و اسم أبیه اسم أبى». یعنى، اسم او (مهدى) اسم من، و اسم پدرش، اسم پدر من است.
قرائنى در دست است كه نشان مى دهد جمله اخیر یعنى «اسم پدرش اسم پدر من است» عمداً یا اشتباهاً از طرف راوى به كلام پیامبر افزوده شده است و در گفتار آن حضرت فقط جمله: «اسم او اسم من است» وجود داشته است. حافظ گنجى شافعى در این باره مى گوید:
«ترمذى» این حدیث را نقل كرده ولى جمله اخیر در آن نیست. نیز «احمد بن حنبل»، كه داراى قدرت ضبط و دقت بوده این حدیث را در چند جا از «مسند» خود نقل كرده ولى جمله اخیر در آنها نیست.
«گنجى» اضافه مى كند: در اكثر روایاتى كه حافظان حدیث و محدثان مورد وثوق اهل سنت در این باره نقل كرده اند، جمله اخیر نیست. فقط در حدیثى كه شخصى به نام «زائدة» از «عاصم» نقل كرده، این جمله به چشم مى خورد. و چون «زائده» چیزهایى از خود به حدیث اضافه مى كرده است، نقل او اعتبارى ندارد.
گواه این معنا، این است كه راوى این حدیث، شخصى به نام «عاصم» است و حافظ ابو نعیم در كتاب «مناقب المهدى»»، سى و یك نفر از راویان این حدیث را نام برده كه همگى آن را از «عاصم» شنیده اند، و در هیچ كدام جمله اخیر نیست. و فقط در نقل «زائده» این جمله به چشم مى خورد كه طبعاً در مقابل آن همه روایات، فاقد اعتبار است.
مهدویت و اعتقاد به وجود مهدى - عجل الله عالى فرجه - و ظهور او ، اختصاص به مذهب تشیع ندارد ، بلكه محدثان بزرگ اهل سنت نیز احادیث مربوط به آن حضرت از از طریق گروه بسیارى از صحابه و تابعین در كتابهاى خویش نقل كرده اند، به طوریكه گذشته از كتب شیعه ، كتب و آثار دیگر مذهب اسلامى (حنفى، شافعى، مالكى و حنبلى) نیز از روایات نبوى كه درباره مهدى و ظهور او رسیده ، سرشار است.
بر اساس پژوهش برخى از محققان بزرگ ، محدثان اهل سنت احادیث مربوط به حضرت مهدى را از 33 نفر از صحابه پیامبر اسلام در كتب خود نقل كرده اند ؛ تعداد 106 نفر از مشاهیر علماى بزرگ اهل سنت، اخبار ظهور امام غایب را در كتاب هاى خود آورده اند ؛ و 32 نفر از آنان مستقلاً درباره حضرت مهدى كتاب نوشته اند.
«مسند احمد حنبل» (متوفاى 241 هجرى) و «صحیح بخارى» (متوفاى 256 هجرى) از جمله كتب مشهور اهل سنت است كه قبل از تولد امام قائم - عجل الله تعالى فرجه - نوشته شده و احادیث مربوط به آن حضرت در آنها نقل شده است.
موضوع غیبت و قیام حضرت مهدى در اسلام به قدرى قطعى و مسلّم بوده كه كتابهاى متعددى درباره آن تألیف شده و تاریخ نگارش بعضى از آنها سالها پیش از تولد حضرت بوده است. مثلاً «حسن بن محبوب زراد» (م 224)، یكى از محدثان و مصنفان موثق شیعه، كتاب «المشیخ » را یكصد سال قبل از غیبت كبرى نوشته و اخبار مربوط به غیبت امام مهدى را در آن نقل كرده است.
مرحوم طبرسى مى نویسد: محدثان شیعه در زمان امام باقر و امام صادق - علیهما السلام - اخبار غیبت را در تألیفات خویش آورده اند. همچنین برخى از اصحاب ائمه درباره آن حضرت و قیام او كتاب نوشته اند، مانند ابراهیم بن صالح انماطى (از یاران امام باقر)، حسن بن محمد بن سماعه (از اصحاب امام موسى بن جعفر - علیهما السلام -)، محمد بن حسن بن جمهور (از یاران امام رضا - علیه السلام -)، على بن مهزیار (از یاران امام جواد - علیه السلام -) و فضل بن شاذان نیشابورى (از شاگردان امام رضا و امام جواد و امام هادى - علیهم السلام -).
اخبار و روایات فراوانى از پیامبر اسلام و هر یك از امامان - علیهم السلام - درباره تولد، غیبت، ظهور و قیام جهانى و سایر ویژگی هاى حضرت مهدى نقل شده و در واقع سالها پیش از تولد آن حضرت، خصوصیات و ویژگی هاى او - از قبیل اینكه: او از خاندان پیامبر (ص)، از فرزندان فاطمه - علیها السلام - و از نسل حسین - علیه السلام - است و با قیام جهانى خویش زمین را پر از عدل و داد خواهد كرد - پیشگویى شده است. تعداد این روایات به حدى فراوان است كه درباره كمتر موضوعى از موضوعات اسلامى این اندازه حدیث وارد شده است.
ما نخست به تعداد روایات وارد شده از ائمه شیعه درباره حضرت مهدى - علیه السلام - و نیز اسامى كتبى كه علماى این مذهب مستقلاً درباره آن حضرت نوشته اند اشاره مى كنیم، سپس روایات رسیده از پیامبر اسلام (ص) از طریق اهل سنت و نیز كتب آنها را در این باره مورد بررسى قرار مى دهیم:
دوران زندگی امام زمان(عج) به چهار دوره تقسیم می شود:
۱ ـ از تولد تا غیبت:
حضرت مهدی(عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام مهدی(عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.
۲ ـ غیبت صغری:
پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال ۳۲۹ ق ادامه پیدا کرد. در این دوره حضرت مهدی(عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.
۳ ـ دوره غیبت کبری:
این دوران از سال ۳۲۹ ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.
۴ ـ دوره حکومت:
پس از ظهور، امام زمان(عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.
مهدى, خاتم,منتظر, حجت, صاحب الامر,صاحب امان, قائم , خلف صالح,بقیّه اللّه,منتقم,وارث,موعود,خاتم الاوصیاء, داعی, باسط, تمام,غائب,مأمول,ناطق,نور آل محمد(ص)شیعیان در دوران غیبت صغرى ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بیش از ۱۸۰ لقب براى امام زمان(ع) بیان شده است.
بحران رهبری در این دوره چنان سنگین بود که حتی عدهای از مذهب خود دست برداشته و به سایر فرقههای شیعی و غیرشیعی پیوستند دستهای رحلت امام عسکری را نپذیرفتند و او را مهدی دانستند، گروهی امامت سید محمد فرزند امام هادی(ع) را پذیرفتند و امامت امام عسکری را منکر شدند.
در این میان گروهی بزرگ، جعفر را امام دانستند. جعفر برای بهدست آوردن امامت تلاش زیادی کرد. وی پس از رحلت امام حسن عسکری(ع)، بهرغم زنده بودن مادر امام، مدعی میراث وی شد. وی همچنین زمامداران وقت را تحریک کرد که خانه امام را برای یافتن فرزند او جستجو کنند و با همکاری جعفر، یکی از کنیزان امام حسن عسکری(ع) زندانی شد و به شدت تحت نظر قرار گرفت. بهعلاوه، جعفر حاضر شد سالانه بیست هزار دینار به یکی از کارگزاران عباسی رشوه دهد تا امامت او را تأیید نماید.
اوصاف اخلاقی و دینی امام مهدی را به دو صورت میتوان بررسی کرد:
۱- بر اساس روایاتی که وی را شبیهترین به پیامبراسلام میداند و با توجه به خصوصیاتی که برای پیامبر در آیات و روایات ذکر شده، میتوان خصوصیات اخلاقی و دینی امام مهدی را با آن توصیف کرد.
۲- شیوه دیگر، بررسی روایات مستقلی است که به بیان ویژگیهای اخلاقی امام مهدی میپردازد. آنچه از مجموع اخبار و روایاتی که درباره ویژگیهای اخلاقی و رفتاری امام مهدی(ع)، چه در روایات شیعه و چه اهل سنت آمده، این است که وی خاشعترین فرد در برابر خدا و دانشمندترین و حكیمترین مردم معرفی شده است.
امام حسین(ع) درباره وی میگوید: «مهدی را از روی آرامش و وقاری که دارد و همچنین دانش او به حلال و حرام و نیازمندی مردم به او و بینیازی او از مردم میشناسید».
مکانهایی به امام مهدی(ع) منسوب شده و گفته شده است که شیعیان در دوران غیبت کبری برای ارتباط با وی در این مکانها حاضر میشوند:
ديرگاهيست در ظلمت بي فرداي اين روزگار زمين در انتظار است تا کسي بيايد که کس باشد و تا مردمان با نگاهي در او کس را از ناکس بازشناسند.
امروز که آدميان صداقت را به زير آوار فراموشي ها از ياد برده اند؛ حالا که خاک از خون سرخ عدالت گلگون است؛ زمين در حسرت يک مرد ميسوزد.
حالا که سپيدي ها همه در سياهي دلهاي آدميان رنگ باخته اند؛ ديدگان زمين در انتظار اندکي-حتي- سپيدي چون پلک خيس سپيده دم باراني ست.
راه درازيست از اينجا تا صداقت و زمين در انتظار است تا مردي بيايد از جنس آسمان تا با قدوم نازنينش جسورانه شقاوت را؛ خيانت را از هستي پاک کند. تا شب دريده شود و ديدگان آدميان طلوعي از جنس عدالت را به نظاره بنشينند.
راه دشواري نيست از اينجا تا مصيبت و دستان سرد آدميان گرماي دستاني را به ياري مي خواند تا در مرداب بي رحمي دنيا اميدبخش رهايي باشد.
علي که از جنس آسمان بود به برق يک شمشير به آسمان رفت . علي به ستوه آمده از آدمياني از جنس شقاوت و قساوت به برق يک شمشير از عمق وجود فرياد برآورد که : فزت و رب الکعبه
و از آن روز که عدالت همراه علي به آسمان رفت, زمين و زمان در انتظار وجود پر وجودي ست تا برخيزد, شمشير برگيرد و جهاني را روشني بخشد.
او خواهد آمد
دیگر دلتنگی هایمان مخصوص شب های جمعه نیست. روزبه روز و لحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. آقاجان تنها امید ادامه زندگیمان تپش های قلب شماست. گویی بی قراری دلهای ما از شوق دیدار شماست. آقا بگو كه آمدنت نزدیك است!
آقاجان دیگر از انتظار نگو از وصال بگو. از پایان جمعه های بی تو بگو! آقاجان بگو كه به زودی هدهد صبا خبر از آمدنتان را نوید می دهد. بگو كه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی.
بگو كه دیگر غریب نیستیم.
fیا که بی تو نه سحر را طاقتی است و نه صبح را صداقتی؛ که سحر به شبنم لطف تو بیدار می شود و صبح، به سلام تو از جا بر می خیزد.
بیا که بی تو آینه ها، زنگار غربت گرفته اند.
هیچ کس حریم اطلسی ها را پاس نمی دارد و بر داغ لاله ها در هم نمی گذارد.
بیا که بی تو، قنوت شاخه ها، اجابتی جز غروب تلخ خزان ندارد.
می نویسم، برای روزهایی که عطر عدالت، کوچه های دلتنگی را لبریز کند و نسیم شادی بخش شاپرک ها چتری برای دلخوشی شمعدانی ها باشند.
به امید روزی که یک بار دیگر، صدای دلنشین بلال، از مأذنه های شهر بلند شود و خستگی را، از تن منتظران بزداید.
به امید روزی می نویسم که پیچک های عاشق، از روشنای پنجره ها بالا روند و دست در دست ابرها با آسمان پیوند بخورند.
دلخوشیم برای فردایی که بهار، پیراهن سبز خود را بر تن کند و پروانه ها، تمام کوچه باغ ها را با بال های طلایی خودشان جارو کنند و زمین، از دست های مهربان باران، فراوانی بنوشد و آن گاه است که مطمئن می شوم،
«هزار آیینه می روید به هرجا می نهی پا را همین قدر از تو می دانم، هوایی کرده ای ما را
میان چشم هایت دیده ام قد می کشد باران . و اندوهی که وسعت می دهد بی تابی ما را»
اعتقاد به منجی از سرشت الهی انسانها نشأت میگیرد و همین اعتقاد است که امید را در قلبها زنده میکند. ولی بصورت عام این اعتقاد در کتب اقوام باستان انعکاس پیدا کرده است، با اینکه روایت منجی، روایتی است اختلاف برانگیز، ولی جلوه آن در تمامی ملل خودنمایی میکند، که البته زاییده این اعتقاد بسیاری از مذاهب است. ولی پیشگوییهایی که در میان ملل مرسوم بود، صد البته ارتباطی انکارناپذیر با منبعی فرامادی (وحی) دارد زیرا که در تمامی ملل، از شرق تا غرب عالم، خداوند پیامبری را فرستاده است که این نوید را تبیین نموده یا ثبت در کتابهایشان بوده است و این اختلافاتی که بعضاً در ابعاد وجود منجی به چشم میخورد، سرچشمه از تجربیات و گرد و غبار تاریخ دارد و قبل از بیان این عقاید در اقوام و ادیان گذشته، یادآوری میشود که شیعه مطمئناً با همه این عقاید موافق نیست ولی اشاره به آنها تذکری است برای اثبات وجود منجی.
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را میدهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه میرسیم!
نکند عکس شهدا را ببینیم و عکس آنها عمل کنیم.
باید بدانیم که روش و سیره بزرگان ما و نیک بختانی که توفیق دیدار امام را یافتهاند. پنهان کردن این سعادت و عدم نقل جریان تشرف بوده است. البته برخی از نزدیکان آنها به دلیل نزدیکی و محرم بودن، داستان ملاقات ایشان را دانسته و برای دیگران نقل کردهاند؛ ولی در این موارد، معمولاً انتشار خبر دیدار آن بزرگواران، پس از درگذشت آنها بوده است؛ همان گونه در نقل دیدار جناب مقدّس اردبیلی بیان شد.
نکته مهم اینکه نقل کردن داستان ملاقات علما و صالحان به وسیله دیگران، آثار و برکات خوبی مانند تقویت اعتقاد به وجود امام غایب و افزایش محبّت و دلدادگی به آن حضرت و تقویت ارتباط روحی و توسل به آن عزیز را به دنبال دارد؛ به همین دلیل، علما به نقل تشرّفات اقدام کرده و حتی کتابهای مستقلی برای آن نوشتهاند؛ ولی چنانکه گفتیم، شخص دیدار کننده نباید ملاقات خود را نقل و منتشر کند؛ زیرا چنین اقدامی در سطح عموم، پیامدهای منفی خواهد داشت.
در طول مدت غیبت کبرا و به ویژه در زمان ما، افرادی با ادّعای ملاقات امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پی جمع کردن مردم و کسب نام و نانی برای خود بودهاند و از این راه، بسیاری را به گمراهی و انحراف در عقیده و عمل کشانیدهاند. آنان با توصیه به خواندن بعضی دعاها و انجام برخی اعمال که بسیاری از آنها هیچ اصل و اساسی ندارد و با دعوت از مشتاقان دیدار، برای شرکت در جلسههایی که محتوای قابل قبولی ندارد، وعده دیدار حجّت خدا را میدهند و بدین گونه امر ملاقات با آن امام غایب را کاری سهل و در دسترسِ همگان جلوه میدهند؛ در حالی که بدون تردید، آن حضرت بر طبق اراده پروردگار در غیبت کامل قرار گرفته است و ملاقاتش جز برای افرادی معدود، رخ نمینماید.
از سختیها و تلخیهای دوره غیبت، دوری شیعیان از مولای خود و محروم ماندن از دیدار جمال آن یوسف بی همتاست. با شروع روزگار غیبت، منتظران ظهور، پیوسته در حسرت تماشای آن سرو بلند فضیلت سوختهاند و آه فراق از دل کشیدهاند.
عزیزٌ علیّ أن أری الخلق و لا تری؛ (1)
سخت است بر من که همه را ببینم و تو دیده نشوی.
البته در دوران غیبت صغرا، شیعیان به وسیله نایبان خاص با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارتباط داشتند و بعضی از آنها به فیض حضور آن بزرگوار رسیدند؛ چنان که در این باره نقلهای فراوانی وجود دارد؛ ولی در دوره غیبت کبرا که روزگار غیبت کامل امام است، رابطه یاد شده قطع گردید و امکان شرفیابی به محضر آن حضرت به شکل معمول و از طریق افرادی خاص، منتفی شد.
با این حال، بسیاری از علما معتقدند که در این زمان نیز ملاقات با آن ماه منیر، امکان دارد و بارها اتّفاق افتاده است. حکایت شرفیابی بزرگانی چون علامه بحرالعلوم، مقدس اردبیلی، سیدبن طاووس و مانند آنها معروف و مشهور است و در کتابهای بزرگان علما نقل شده است. (2)ر
ملاقات با امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گاهی در حالت اضطرار و درماندگی افراد روی میدهد و گاهی در حالت عادی و به دور از اضطرار. به بیان روشنتر، گاهی ملاقاتها برای دستگیری امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اشخاصی است که در وضعیتی گرفتار شدهاند و احساس تنهایی و بی کسی به آنها دست داده است؛ مثل جریان ملاقات بسیاری از افراد که در مکانهای مختلف مانند سفر خانه خدا، راه را گم کردهاند و امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یا یکی از اصحاب آن حضرت، آنها را از سرگردانی نجات داده است. بسیاری از ملاقاتها از همین قبیل است.
ولی در مواردی ملاقاتها در غیر حالت اضطرار بوده است و ملاقات کننده به دلیل مقام معنوی والای خود، توفیق تشرف به محضر امام را یافته است. روشن است که شرط ملاقات با حضرت، پاکی روح و تزکیه نفس است و چشمی که میخواهد آن مظهر جمال الهی را ببیند، باید پاک باشد.
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است *** بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند *** پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
جان سخن اینکه اگر چه دیدن جمال نورانی امام عصر و سخن گفتن با آن محبوب دلها سعادتی بزرگ است، امامان ما و به ویژه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از شیعیان نخواستهاند که در پی دیدار امام زمان خود، چلّه نشینی یا بیابان گردی پیشه کنند؛ بلکه پیشوایان معصوم (علیهم السلام) سفارش فرمودهاند که شیعیان پیوسته به یاد آن حضرت بوده، برای فرج او دعا کنند؛ نیز در جلب رضای او در گفتار و کردار بکوشند و در راستای اهداف بزرگ او قدم بردارند، تا هر چه زودتر زمینه ظهور آن امید بشریّت، فراهم گردد و عالم از فیض مستقیم او بهره مند شود. امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود میفرماید:
«اَکثِرُوا الدُّعاءِ بتعجیلِ الفرجِ فَاِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُم (1)؛
برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید که همان، فرج شماست.
نیز آن حضرت از شیعیان خود چنین خواسته است:
فلیعمل کل امرء منکم بما یقرب به من محبتنا و یتجنب عما یدنیه من کراهیتنا و سخطنا؛
هر یک از شما به گونهای عمل کند که به محبت و دوستی ما نزدیک شود و از کارهایی که موجب ناخشنودی ماست
درباره این سایت